اما اين آويني نبوده است كه در وصف سعيد قاسمي اينچنين قلم به دست گرفته است، سالهاست كه در سالروز شهادت سيد شهيدان اهل قلم، حاج سعيد نيز يك تنه به ميدان ميآيد تا براي سيد شهيدان اهل قلم يادبودي برگزار كند و به بيان روش و منش سيد مرتضي بپردازد.
«سعيد قاسمي» قطعا بهترين كسيست كه ميتوان با او درباره «سبك زندگي»، «دغدغهها» و.....و همچنين ماجراها و اتفاقاتي كه در بيستم فروردين ماه 1372 در فكه منجر به شهادت «سيدمرتض آويني» شد، صحبت كرد و همكلام شد. كسي كه در هفتههاي آخر زندگي پربركت آن شهيد بزرگوار جزو نزديكترين رفقا و يارانش بود و بعد از همكاري در ساخت مستند جنجالي «خنجر و شقايق» كه آن زمان حاشيههاي زيادي را ايجاد كرد، در آخرين روز و آخرين لحظات زندگي «سيدمرتضي» و «شهيد سعيد يزدانپرست» هم در كنارشان بود و هنوز هم ناگفتههاي زيادي از دغدغههاي روزهاي آخر شهيدآويني و همچنين ماجراي شهادت او و «شهيد سعيديزدانپرست» در كربلاي فكه دارد.
حاج سعيد سالهاست شرح كامل ماجراي شهادت سيد مرتضي آويني را در حالي كه در زمان شهادت در نزديكترين فاصله با او قرار داشته و حتي از مجروحان آن حادثه بوده، در سينه محفوظ نگهداشته است. اما امسال كه سالروز شهادت با ايام فاطميه همزمان شده همه چيز تفاوت كرده است و سعيد قاسمي صندوقچه اسرار خود را براي خبرنگاران ما گشود تا جزئياتي شنيده نشده و مكتوم از نحوه شهادت و حالات سيد مرتضي در آخرين لحظات زندگي را بيان كند.
سردار قاسمي بخش زيادي از سخنانش را هم به بيان سجاياي همشاگردي خود شهيد يزدانپرست اختصاص داد، حالاتي كه شايد تا كنون زير سايه نام سيد مرتضي آويني ديده و يا شنيده نشده باشد.
متن زير به همراه فايل صوتي گفتوگو كه براي اولين بار در رجانيوز منتشر ميشود، شرحيست كامل- و تا به حال منتشرنشده- از تمام اتفاقات روز حادثه و چند خاطره شيرين از شهيد مرتضي آويني و سعيد يزدانپرست كه در فضايي آكنده از اشك و ياد شهيدان تهييه شده و به ساحت قدسي سيد شهيدان اهل قلم تقديم مي شود:
خودم را به آويني نچسبانم به چه كسي بچسبانم؟
بسماللهالرحمنالرحیم. یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال. انشاءالله در سال جدید حال همه ما تحویل شود به قول احمدینژاد بهار... بهار احمدینژاد هم حکایتی شد! پيش از ورود به بحث اصلي، همين اول بگويم كه خیلی سئوال شده است که این سعید قاسمی کیست که خودش را به آوینی میچسباند؟ اصلاً چقدر با آوینی بوده است؟ همین جا اعتراف میکنم که سر جمع بیشتر از دو هفته با آوینی نبودهام و هیچ ادعایی نسبت به آوینیشناسی ندارم. این را اول قصه بنویسید. این هم که خودم را به آوینی میچسبانم به خاطر این است که دوست دارم بچسبانم. به آوینی نچسبانم به چه کسی بچسبانم؟ ولو یک ساعت درک کرده باشم، ولو دو جمله درک کرده باشم، اگر اسمش را میگذارید دودرهبازی باشد دودرهبازی است. اگر کسب آبرو کردن است، ما که غیر از این چیزی نداریم. از شهدا کسب آبرو نکنیم، از چه کسی بکنیم؟ من خودم را به اینها میچسبانم و از اینها کسب آبرو میکنم. شما ناراحتید؟ دو روز و دو ساعت با آوینی بودی هی میروی این طرف و آن طرف صحبت میکنی؟ بله، هنرم این است. شما با هر کدام از خوبها بودهاید بروید این طرف و آن طرف بگویید. من بروم از بدیهایم و از جاهایی که باطل بوده است بگویم؟ چرا ناراحت میشوید؟
نامردم اگر تو بیایی صحبت کنی و میکروفون را به دستت ندهم
منبع: رجانیوز